ثارالله

  • خانه 

زندگینامه شیطان قسمت دوم

08 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

زندگينامه_شيطان 

#قسمت_دوم
به خاطر عبادتهای زیاد حارث در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت.

او از این جایگاه به قدری احساس غرور و خود بزرگ بینی میکرد که با خود فکر میکرد:

 اگر یک روز جایگاه من را به کسی دیگر واگذار کنند من از او اطاعت نمیکنم.

در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود .

ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته میدانستند و  نمیدانستند او از جنس آنها نیست،

ولى خداوند متعال میدانست که چنین نیست.

این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت.

روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد…

پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود.

 وی در جواب گفت: این قضیه به من و شما مربوط نیست.

ملائکه باز اصرار کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد.

روزی وی دید بر در بهشت نوشته‌اند: « نزد ما بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها، گرامی می‌داشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی می‌کند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.»

حارث سالها او را لعن می‌کرد ولی نمی‌دانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند!

حارث سالها در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود: لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است .

وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟

خدای تعالی فرمود: بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها مخصوص می‌گرداندم ولی نافرمانی‌ام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. 

گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم.

فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد.

شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید.

به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه نمود.

در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که :اى زمین ! من آمده ام تو را نصیحت کنم !

خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل آتش شوى و بسوزى ) 

وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند…
#ادامه_دارد…
#مجمع_البيان_ج١ص١٦٣

#سوره_بقره_ايه٢٩_٣٠

#تفسيربرهان_ج٢

 نظر دهید »

زندگینامه شیطان قسمت اول

08 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

زندگينامه_شيطان 

#قسمت_اول
شیطان که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمان راه یافت؟

نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، می‌گفتند.

درمورد پیشینه او چنین گفته‌اند که :

خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی می‌کرد .

تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود و قوم نسانس (قوم قبل از وجود انسانها) پرداختند.

وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد

در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید، بهمین خاطر عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند. 

در این میان ، شیطان جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد.

 به فرشتگان گفت : من ، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم .) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم.

مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم .

فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند.

زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت،در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده ؛

نوشته بود:

« من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى ،

 کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند.

و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند» 

پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است.

تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت !

او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد. 

بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت.

او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز می‌داد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند..
#ادامه_دارد…
#حيات_القلوب_ج١_كتاب_ابليس_ص٤

#نهج_البلاغه_ج٢ص٤٨

 2 نظر

چگونگی وقوع غیبت صغری

16 آبان 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​‍ ? چگونگی وقوع غيبت صغری

در شهر سامرا در حرم عسکریین علیهماالسلام مرقد مطهّر امام هادی، امام عسکری، نرجس خاتون و حکیمه خاتون‌ علیهم السلام در یک ضریح واقع شده است. این مکان‌، منزل مسکونی امام حسن عسکری علیه السّلام بوده است.

از نیمۀ شعبان سال ۲۵۵ هـ.ق که امام زمان‌ علیه السلام متولّد شدند، تا سال ۲۶۰ هـ.ق که امام عسکری‌ علیه السلام به شهادت رسیدند، امام عصر علیه السلام در این منزل زندگی می‌کردند. غیبت صغرای امام زمان‌ علیه السلام از سرداب همین منزل آغاز شد. ماجرای آغاز غیبت صغرای آن حضرت بدین قرار است:

بنابر عقيدۀ شيعيان‌،‌ بر پیکر شخص معصوم‌، چه پیغمبر و چه امام، احدی غیر از معصوم حقّ و امکان نماز ‌گزاردن ندارد‌ و کسی که بر پیکر امام قبل نماز بگزارد، امام بعد است.

پس از به شهادت رسیدن امام عسکری علیه السلام جعفر برادر ایشان که فردی قدرت‌طلب، فاسد و فریب‌ خوردۀ دستگاه جور بود و با حكومت بنی‌عباس سر و سرّ و روابط حسنه‌ای داشت‌، می‌خواست با نماز ‌گزاردن بر پیکر برادر‌، خود را امام بعد جا بزند و به گمان خود، از این طریق امامتش برای شیعیان مسجّل شود و در صورتی که به این کار موفّق نشود، اعلام کند سلسلۀ امامت با ارتحال امام عسکری علیه السّلام ختم شده است.

زمانی که پیکر مطهّر امام عسکری علیه السّلام را آوردند و شیعیان برای نماز بر آن حضرت حاضر شدند و جعفر خود را برای امامت نماز بر پیکر برادر مهیّا می‌کرد، درِ منزل امام عسکری علیه السّلام باز شد و امام زمان علیه السّلام از منزل خارج شدند و گوشۀ عبای جعفر را گرفتند و او را کنار زدند و فرمودند‌: 

تَأَخَّرْ يٰا عَمِّ‌! فَاَنَا اَحَقُّ بِالصَّلٰاةِ عَلىٰ اَبِی

ای عمو  كنار برو‌! من سزاوارترم كه بر پيكر پدرم‌ نماز بگزارم.

بدین‌ ترتیب‌ نماز بر پیکر امام عسکری علیه السّلام به امامت حضرت مهدی ارواحنا‌فداه گزارده شد. در این مراسم مردم برای اوّلين بار امام زمان‌ علیه السلام را دیدند. 

درپی این ماجرا مأموران و جاسوسان به خلیفه خبر رساندند که فردی را که به دنبال او بودید، دیدیم. خلیفه دستور داد مأموران‌ برای دستگیری و به شهادت رساندن امام زمان‌‌‌‌ علیه السّلام‌‌ به منزل ایشان یورش برند.

در قدیم‌ الایّام که امکانات خنک کنندۀ هوا در فصل گرما وجود نداشت، خانه‌ها در مناطق گرمسیر به‌طور معمول زیرزمین یا سرداب داشتند و مردم در روزهای فصل گرما در آنجا استراحت می‌کردند. در شهر سامرا نیز خانه‌ها سرداب داشت.

در زمان حملۀ مأموران‌، حضرت مهدی ارواحنا‌فداه در سرداب، یعنی زیرزمین منزل‌ مشغول عبادت بودند. سربازان پس از جستجو در اتاق‌های خانه، از پلّه‌های سرداب سرازير شدند‌ و حضرت را درحال عبادت مشاهده کردند.

در این هنگام به قدرت الهی و به‌ صورت معجزه‌ آسا‌ آب از دل زمین جوشید و بین پلّه‌هایی که مأموران در حال پایین آمدن از آن بودند و سکويی كه امام علیه السّلام بر روی آن مشغول عبادت بودند‌، حائل شد.

برخي از مأموران خواستند با شنا کردن از آب بگذرند و به آن حضرت دست يابند‌؛ امّا در گردابی كه پدید آمد، گرفتار شدند و به كمك ساير سربازان به‌سختی از غرق شدن نجات يافتند. مأموران که به اعجاز الهی در این ماجرا پی برده بودند و راهی برای دستيابی به امام نيافتند‌، به دربار باز‌گشتند و موضوع را برای خليفه باز‌گو کردند.

خليفه نيز از ترس قوی‌تر شدن اعتقاد شيعيان‌، مأموران را از بازگو كردن این معجزه منع کرد.

از آن روز‌، در سال ۲۶۰ هـ.ق، غیبت صغرای امام زمان‌ علیه السّلام آغاز شد و آن حضرت به محلّ دیگری نقل مکان کردند و به زندگی خود به‌ طور پنهانی ادامه دادند.

در دوران غیبت صغری، امام زمان علیه السّلام در جایی زندگی می‌کردند که جز نوّاب خاص کسی خبر نداشت.

در این دوران حضرت مهدی علیه السلام از دید عموم مردم پنهان بودند؛ چون اگر دیده می‌شدند، کسانی که ایشان را در مراسم نماز بر پدر بزرگوارشان دیده بودند، می‌شناختند و چه بسا از آن طریق حکّام جور مطّلع می‌شدند و جان ایشان در معرض خطر قرار می‌گرفت. 

امروزه برخی مغرضان و معاندان‌ به این اعتبار که سردابی که غیبت امام زمان‌ علیه السّلام از آنجا آغاز شد، مورد توجّه شیعیان است و بزرگان شیعه بارها در آن مکان به ملاقات حضرت مهدی علیه السّلام نائل شده‌اند، شیعه را متّهم می‌سازند که معتقد است امامشان‌ در چاه آن سرداب پنهان شده است‌! چنان که پیشتر اشاره شد، این سخنان یاوه‌‌ بهانه‌ای برای حمله به اصل مسألۀ غیبت امام زمان‌ علیه السلام قرار گرفته است.

? جانِ جهان

      تألیف استاد مهدی طیّب

 نظر دهید »

گریه حضرت آدم ازمصیبت امام حسین علیه السلام

06 آبان 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​#امام_حسين_ع

#گريه حضرت آدم

 وقتى كه حضرت آدم (ع) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از درد فراق بسيار گريه كرد،

و تا چهل سال اين گري ه ادامه داشت، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه

او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود.

حضرت جبرئيل (ع) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على، يافاطر بحق فاطمه، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق) الحسين منك الاحسان.

وقتى حضرت آدم (ع) به اسم امام حسين (ع) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:

اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟

حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى

وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است؟ حضرت آدم (ع) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست؟ حضرت جبرئيل (ع) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه، واقلة ناصراه مى ديدى… بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود…. هيچكس جواب او را نمى دهد.

مگر با شمشير و… او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند… سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند…

حضرت آدم (ع) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد…

*جادارد عرض كنيم يا نبى الله شما فقط شنيديد چه گذشت بر امام حسين ع ، بكوييد چه گذشت بر دل خواهر مظلومه اش زينب سلام الله عليها …

منبع

داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام تالیف علی میرخلف زاده صفحات ٥-٦

 نظر دهید »

سوره ای مبارک از قرآن کریم که بطور حتم حاجت می دهد

05 آبان 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​سوره ای از قران که بطور حتم حاجت میدهد?

✨1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:

1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛

2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛

3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛

4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛

 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛

6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛

7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛

8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛

9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛

10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.

✨2) پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟

حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.

✨3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در کتاب المصباح امده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.

✨4) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.

✨5) برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.

✨6) رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.

✨7) دوای دردها

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند.

بســــــــــم الله الحمن الرحیم

?پنج اصل مهم برای آدم شدن

1️⃣ گرسنگی: 

غذا خوردنِ زیاد، دل را سیاه و تیره می سازد و انسانیت، با دلِ تیره، سازگاری ندارد. 

فرموده‌اند: الهی آزمودم ،تا شکم دایر است؛ دل، بایر است. 

گرسنگی، درون را بیدار می‌کند، آنقدر که چه بسا، از ملکوت عالم، برای انسان غذا بیاورند و همین که دیدند شکم او پر است، بر می گردانند.

حضرت مریم(س) به وقت گرسنگی، مائده از آسمان دریافت می کرد و فاطمه زهرا(س) وقتی از گرسنگی، خودش و کودکانش به لرزه افتادند، طَبَق بهشتی نازل شد.

2️⃣ سکوت: 

آنقدر که گاهی، برخی گمان کنند، لال هستیم. نَفسِ حرف زدن، جزیی از رحمت رحمانیّه و خاصه‌ی خداوند می باشد؛ ولیکن سخنِ بیهوده گفتن، زبان را نجس می کند؛ خیلی ها، نجاست را در چند چیزِ خاص می دانند در حالی‌که، گزاف و بیهوده حرف زدن نیز، دهان را نجس می‌کند؛ و دهانِ نجس، قابلیت قرائت قرآن را از دست می دهد. 

? در روایات داریم: با کسی که بد زبان است رفیق نشوید؛ زیرا دوستان بد دهان، انسان را بد بار می آورند. 

آری حرف زدن، رحمتِ رحمانیه خداست و سکوت، رحمت رحیمیه خدا؛ امیدوارم که هر دو را داشته باشیم.

3️⃣ بیداری سحر:

استاد حسن زاده آملی فرموده‌اند که «الهی، آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد»؛ آری، بی سحران، بی خبرانند هم از خود، هم از نظام هستی، و هم از خدای عالم.

سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت

تو را باید که بر کویش بود هر دم نشیمن‌ها

4️⃣ خلوت: 

اویس قرنی نشسته بود و سر در تفکر فرو برده بود، کسی آمد و گفت: اویس! دیدم تنهایی؛ به نزدت آمدم، اویس گفت: تنها نبودم تو آمدی تنها شدم!

? ابو سعید می گوید، در ابتدا استاد گفت: ای پسر! خواهی که با خدا خلوت کنی؟ گفتم: خواهم. گفت: خواهی در خلوت با او سخن بگویی؟ گفتم: خواهم. گفت: پس هر وقت در خلوت با او شدی بگو:

بی تو جانا قرار نتوانم کرد

احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

من هم مداوم گفتم تا به برکات او، راه سخن گفتن و توفیقِ خلوت کردن با او نصیبم شد.

5️⃣ ذکر مداوم: 

حیف است که سنگ و درخت و حیوان، ذکر خدا بگویند و انسان، خاموش باشد. 

? یکی از بزرگان می فرماید: در شب عاشورایی که اهل منزل کنار حوض آب، مشغول شستن ظروف بودند و من کنار حیاط قدم می زدم؛ وقتی شیر آب را باز کردند، ناگهان دیدم که آب به حرف زدن درآمده‌است و می گوید: «من به کربلا رفتم و سعی کردم خودم را به حسین(ع) برسانم، اما خدا لعنت کند کسانی را که مانع رسیدن من، به حسین(ع) شدند». از همسرم پرسیدم آیا صدای حرف زدن آب را می شنوی؟! گفت: خیر! 

?  مرحوم علام

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 47
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ثارالله

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • مهدویت
  • ولایت
  • گام دوم انقلاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس