ثارالله

  • خانه 

عواقب سستی در نماز

08 بهمن 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

✅عواقب سستی در نماز

✍حضرت زهرا(س) می فرماید :  از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:

1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.

2 خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.

3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.

4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.

5 دعایش مستجاب نخواهد شد.

6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.

7 ذلیل خواهد مرد.

8 گرسنه جان خواهد داد.

9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.

10 خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.

11 قبرش را تنگ گرداند.

12 قبرش تاریک باشد.

13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.

14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.

?مسند حضرت فاطمه الزهراء (س)، ص۲۳۵

 نظر دهید »

زندگینامه شیطان قسمت آخر

20 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

زندگينامه_شيطان 

#قسمت_آخر

شیطان در جواب گفت :اول آن که ، اجازه دهى تا روز قیامت زنده باشم . 

خدا در جوابش فرمود: اگر مى خواهى از صدمه مرگ و جان کندن نجات یابى اراده من بر این است که هر کس به دنیا آید مزه مرگ را بچشد

چون نجات از مرگ براى کسى نیست ؛ تو را مهلت مى دهم تا روزى که معلوم است.

شاید مراد روز ظهور امام عصر - عجل الله تعالى فرجه الشریف - باشد که به دست لشکر آن حضرت کشته مى شود و شاید هم روز آخر دنیا باشد.

شیطان گفت: دوم این که ، خدایا! از تو مى طلبم که در مقابل هر یک از فرزندان آدم ، دو فرزند به من عطا کنى ! 

از این رو، در اخبار وارد شده : برابر هم یک نفر از اولاد آدم که متولد مى شود، دو شیطان بر او مسلط است و او را اغوا مى کنند.

سوم،گفت:خدایا! از تو مى خواهم که مرا در بدن اولاد آدم مانند خون جریان دهى که از هر جاى بدن او بخواهم ، بتوانم او را به معصیت بکشانم.

چهارم ،از تو مى خواهم که فرزندان آدم ما را نبینند، ولى ما آنها را ببینیم !

پنجم ، از تو مى خواهم این قدرت را به من بدهى که به هر صورت بخواهم بتوانم در آیم .

 بنابر این (در هر جا و هر شکلى که مى خواهد در مى آید تا شاید مردم را فریب دهد). 

همان طور که در اول خلافت ابوبکر به شکل پیرمردى زاهد در آمد، اول به ابوبکر بیعت کرد تا مردم تشویق شدند. و ده ها داستان دیگر…

ششم . پروردگار! از تو مى خواهم تا روح در بدن اولاد آدم است بر آن مسلط باشم !

هفتم ، عرض کرد: خدایا! از تو مى خواهم مرا مخصوصا در سینه آدم و اولاد او مسلط گردانى تا او را وسوسه کنم . چنان چه در قرآن مى فرماید« الخناس الذى یوسوس فى صدور الناس من الجنه و الناس » 

« شیطانى که وسوسه و اندیشه بد در دل مردم مى افکند، وسوسه او، هم در دل جن باشد و هم در دل انسان » 

خداوند هم در پایان هر یک از خواسته هاى او فرمود: راضى شدم .

وقتى شیطان این حاجات را از خداوند گرفت ، عرض کرد: « فبعزتک لاغوینهم اجمعین

اى خدا! به عزت و بزرگوارى خودت ، همه آنها را گمراه و از راه راست منحرف مى کنم .

من آنها را از پیش رو (آنها که آخرت را در پیش دارند در نظرشان کوچک و ساده جلوه مى دهم ) 

و از پشت سر (آنها را که به جمع آورى اموال و ثروت مشغول هستند به بخل و نپرداختن حقوق واجب دستور مى دهم ) 

و از طرف راست (امور معنوى را به وسیله شبهه و شک و تردید ضایع مى سازم )، 

و از طرف چپ (لذت مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مى دهم .) و سراغشان مى روم و تو اکثر آنها را شکر گزار نخواهى یافت.

#مثنوي_مولوي_دفتراول_ص٢٠١_كتاب_سليم_بن_قيس_سوره_ناس_آيه_٤_٥_سوره_اعراف_آيه_١٦_بحارالانوار

 نظر دهید »

زندگینامه شیطان قسمت ششم

16 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

زندگينامه_شيطان 

#قسمت_ششم

سپس خداوند فرمود: الحال چاره اى جز این نیست که باید از بهشت خارج شوید. 

و آنها را از مکان و مقام خود بیرون کردند و به زمین فرستادند.

لازم به ذکر است که بعد از مجازات شیطان و آدم وحوا ، مار هم  به دلیل گناهی که کرده بود از بهشت به صورت عریان ودست وپا قطع شده بیرون انداخته شد ودهانش را که شیطان را پنهان کرده بود پر از زهر شد وزیبایی خود را از دست داد.

یک شبهه:

وقتی گفته میشود که در بهشت سخنان لغو وبیهوده وجود ندارد پس چگونه شیطان بادروغ وارد بهشت شد وبا نیرنگ  آدم وحوا رافریب داد؟

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که بهشت حضرت آدم باغی از باغهای دنیا بود که خورشید و ماه بر آن میتابید 

و بسیار زیبا و آب و هوای خوبی داشت و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن رانده نمیشد».

منبر خرابه شیطان

روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله!

شب گذشته که به معراج تشریف بردید، 

در آسمان چهارم، طرف چپ “بیت المعمور” منبری بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده، آیا آن منبر را شناختی؟ آیا می‌دانی آن منبر متعلق به کیست؟ 

حضرت فرمودند: خیر، آن منبر متعلق به کیست؟ 

شیطان عرض کرد: آن منبر من بود، بالای آن می‌نشستم و ملائکه پای منبرم نشسته و من آنها را موعظه می‌کردم، ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب می‌کردند. 

وقتی که تسبیح از دستم می‌افتاد، چندین هزار ملک برخواسته تسبیح را می‌بوسیدند و به دست من می‌دادند.

اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است. اما امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم و الان از من بدتر و ملعون‌تر در درگاه احدیت کسی نیست..

امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) درباره عبادت شیطان و عاقبت او می فرماید: 

پس از کار خدا درباره ابلیس پند گیرید که کردار دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود.

شیطان مزد عمل مى گیرد

بعد از آن که شیطان از سجده کردن بر آدم سرپیچى کرد و از بهشت بیرون شد.گفت : پروردگارا! حالا که مرا بیرون و از رحمت خود دور مى کنى ، عبادات من چه مى شود، هزاران سال عبادتت کرده ام که فقط چهار هزار سال آن را به دو رکعت نماز گذراندم ! 

علاوه بر آن خودت فرمودى ، عمل عمل کنندگان را ضایع نمى کنم ، آیا سزاوار است که با یک اشتباه ، مزد عمل چندین هزار ساله من به کلى از بین برود؟

خطاب از مصدر جلال خداوند  رسید که مزد هیچ کس در پیش من ضایع نمى شود؛ ولى کسى که قابلیت نداشته باشد پاداش کارش را در آخرت دهم،

 در دنیا هر چه بخواهد، مى دهم . 

شیطان عرض کرد: من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب مى کنم . چون به واسطه آدم جهنمى شدم حاجات خود را درباره آدم و فرزندان او قرار مى دهم ! 

خطاب شد: حاجات خود را بگو تا به تو ببخشم…

#ادامه_دارد…

#تفسيرنورالثقلين_ج١ص٦٢

 نظر دهید »

جواب های که عمر نتوانست جواب بده اماببنید که چطور اهل بیت به راحتی پاسخ آنرا جماعت یهود باز کردند.

13 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​جماعتی از یهود در زمان خلافت عمر بر او وارد شدند، به او گفتند: آیا تو والی این امر بعد از پیامبرتان هستی؟ ما آمدیم چیزهایی از تو سئوال کنیم. اگر به ما خبر دادی به آن ایمان می آوریم و تو را تصدیق می کنیم. عمر گفت: آن چه به نظرتان می رسد، بپرسید.

            یهود گفتند: به ما از قفل های آسمان هفت گانه و کلیدهای آن خبر ده، و خبر بده از قبری که با صاحبش حرکت کرد، به ما خبر بده از آن کسی که به قومش اخطار کرد که نه از جن بود و نه از انس، به ما خبر بده از جایی که خورشید در آن طلوع کرد و دیگر به آن برنگشت، به ما خبر بده از پنج تایی که در رحم خلق نشدند، خبر بده از یکی، از دو، از سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، یازده، دوازده؟

            عمر ساکت شد و سرش را پایین انداخت و جوابی نداد و عذرخواهی کرد و گفت: این مسائل را جز خدا نمی داند ولی پسر عموی رسول الله (ص) آن ها را جواب می دهد؛ پس کسی را به دنبال او فرستاد، هنگامی که حاضر شد عمر به او گفت: ای ابو الحسن، یهود از من سئوال هایی کردند، جواب آن ها را ندادم، آن ها تضمین کردند که اگر جواب را بگوییم به پیامبر (ص) ایمان بیاورند. پس یهود مسائل خود را مطرح کردند و آن به شرح زیر است:

            یهود: قفل های آسمان ها چیست؟

            امام: شرک به خدا.

            یهود: کلیدهای آن ها چیست؟

            امام: سخن لا اله الا الله.

            یهود: چه قبری است که با صاحبش حرکت کرد؟

            امام: ماهی که یونس در شکم او بود و در دریای هفت گانه سیر می کرد.

            یهود: چه کسی بود که قومش را ترساند، که نه از جن بود نه از انس؟

            امام: آن مورچه “سلیمان بن داود” بود.

            یهود: چه موضعی بود که یک بار خورشید به آن تابید و دیگر به آن برنگشت؟

            امام: آن دریایی بود که موسی و همراهانش را نجات داد و فرعون را غرق کرد.

            یهود: آن پنج تایی که در رحم خلق نشدند چه بودند؟

            امام: آدم و حوا، عصای موسی، ناقه صالح، قوچ ابراهیم.

یهود: یکی چیست؟

            امام: خدای واحد قهار.

            یهود: دو تا کدامند؟

            امام: آدم و حوا.

            یهود: سه تا کدامند؟

            امام: جبرییل و میکاییل و اسرافیل.

            یهود: چهارتا کدامند؟

            امام:تورات، انجیل، زبور و فرقان.

            یهود: پنج تا چیست؟

            امام: نمازهای واجب پنج گانه بر پیامبر (ص).

            یهود: شش تا چیست؟

            امام: فرموده خدای عزوجل: (ولقد خلقنا السموات والارض وما بینهما فی ستة أیام)[1]: ما آسمان ها و زمین و مابین آن ها را در شش روز خلق کردیم.

            یهود: هفت تا چیست؟

            امام: فرموده خدای متعال: (وبَنَینا فوقکم سبعاً شداداً)[2]: بر فراز شما هفت آسمان بنا کردیم.

            یهود: هشت تا کدامند؟

            امام: فرموده خدای عزوجل: (ویحمل عرش ربّک فوقهم یومئذ ثمانیة)[3]: و عرش پروردگارت را آن روز هشت فرشته بر سر خود برمی دارند.

            یهود: نه تا چیست؟

            امام: آیات نه گانه نازل شده بر موسی بن عمران.

            یهود: ده تا کدامند؟

            امام: فرموده خدای متعال: (وواعَدنا موسی ثلاثین لیلة واتمَمناها بعشرٍ)[4]: با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم.

            یهود: یازدهمین کدام است؟

            امام: فرموده یوسف به پدرش: (إنّی رأیت أحد عشر کوکباً)[5]: من در خواب یازده ستاره را دیدم.

            یهود: دوازده کدام است؟

            امام: فرموده خدای عزوجل به موسی است: (اضرب بعصاک الحجر فَانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً)[6]: با عصایت به آن تخته سنگ بزن؛ پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت.

            جماعت یهود بعد از شنیدن پاسخ های امام (ع) اسلام آوردند

?منبع: احتجاج طبرسی

 نظر دهید »

چراکلمه الله آرامش بخش است!؟

13 آذر 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​پژوهشگر هلندی: کلمه «الله» آرامش بخش است

?یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند.

این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه “الله” را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.

وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.

این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه «الله» با آن شروع می‌شود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس می‌شود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله» تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 47
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ثارالله

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • مهدویت
  • ولایت
  • گام دوم انقلاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس