ثارالله

  • خانه 

ثواب خوردن آب با یاد کردن امام حسین علیه السلام 

22 مرداد 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​#ثواب خوردن آب با یاد کردن امام حسین علیه السلام : 
▪️داود رقّي مي گويد: من محضر امام صادق عليه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب كردند و همين كه آب را نوشيدند؛ ديدم امام منقلب شد و حالت گريه پيدا كرد و دوچشم مباركش پر از اشك شد.

ثمّ قال لي: يا داود"لعنَ اللهُ قاتلَ الحسين”

▪️سپس به من فرمودند: اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين را.

فَما من عبدٍ شرِبَ الماءَ، فَذكرَ الحسين [عليه السلام] و لَعَنَ قاتلَه الّا كتب الله له مائة الف حسنة و حطّ عنه مائة الف سيئة و رفع له مائة الف درجة و كانّما أعتق مائة الف نسمة و حشره الله تعالى يوم القيامة ثلج الفؤاد
بنده اي نيست كه آب بنوشد و حسين عليه السلام را ياد نموده و قاتلش را لعنت كند مگر اينكه خدا

صدهزار حسنه برايش مي نويسد و

صدهزار گناه از سيئات او را پاك مي كند و او را

صدهزار درجه معنوي بالا مي برد و با اين عمل گويي او

صدهزار برده را آزاد كرده و

خداي متعال روز قيامت او را با دلي شاد و آرام [در آن محشر سوزان با دلي بسيار خُنك -ثلج الفؤاد- و نه جگري تفديده!] محشور مي كند.

شايد اينها همه از اجابت دعاي مادرش باشد.
صلی الله عليك يا اباعبدالله…
دوستداران اهلبیت (ع)ثواب 

 نظر دهید »

چه وقت انسان بزرگی هستیم

22 مرداد 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​چه وقت انسان بزرگی هستیم؟

هرگاه از خوشبختی کسانی‌ که 

دوستمان ندارند، خوشحال شدیم .

هرگاه برای تحقیر نشدن دیگران 

از حق خود گذشتیم …

هرگاه شادی را به کسانی که 

آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم .

هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن

 بدی دیگران نبود …

هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم .

هرگاه به بهانه عشق از دوست

 داشتن دیگران غافل نشدیم …

هرگاه اولین اندیشه ما برای

 رویارویی با دشمن انتقام نبود .

هرگاه دانستیم عزیز خدا نخواهیم شد، مگر زمانی که وجودمان آرام بخش دیگران باشد …

هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود .

هرگاه همه چیز بودیم و نگفتیم

 که همه چیز هستیم.

 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 نظر دهید »

غرق اشتباهات خویشیم

22 مرداد 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

 ما همه غرقه اشتباهات خویشیم

آن عصا که موسی بر نیل زد و آن را شکافت و یارانش را به سلامت از آن عبور داد، نامش خرد بود.
آن کشتی که نوح مردمانش را و حیواناتش را بر آن سوار کرد و از مهلکه به در برد، نامش تدبیر بود.
آن قالی که سلیمان بر باد می انداخت و با آن جهان را می نَوَردید، نامش درایت بود.
آن بالاپوش که ابراهیم به تن داشت که آتش را یارای سوزاندنش نبود، نامش دانایی بود.
آن دارو که عیسی به مردگانش می داد تا زنده شوند، نامش شعور بود.

اگر عصای خرد داشتیم و کشتی تدبیر و قالی درایت و بالاپوش دانایی و دوای شعور، مجال معجزه همچنان بود.
که خدای جدید همان خدای قدیم است که خداوند ازل و ابد یکی ست، خدای شرق و غرب، خدای شمال و جنوب.

شوربختی نه از آسمان نازل می شود نه از زمین می جوشد؛ شوربختی همان آتشفشانی ست که دودش از سر بلند می شود ولی روزی گدازه های عذاب از سر، سر می رود و همه زندگی را خاکستر می کند.
آن جهنم که ما را از آن می ترسانند، فردای روز قیامت بر پا نمی شود به پادافره گناهانمان، آن جهنم همین جهل که امروز در آنیم و آن آتش ها که خاموش نمی شود همین نادانی ماست که شعله ور است.

اگر روزی کسی از تو پرسید این همه آب ناگهان از کجا آمد و این سیل چگونه به راه افتاد؟ بگو این سیل ناگهان نبود که سال ها در راه بود ما اما امروز از او باخبر شدیم.
بگو ما قرن هاست که هر کدام قطره قطره اشتباه کردیم، قطره ها اما به هم می پیوندند و وانگهی دریا می شوند، بگو ما همه غرقه اشتباهات خویشیم.

 نظر دهید »

نهج البلاغه خطبه ۴۵

22 مرداد 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

❁﷽❁

 ?خطبه اى زیبا ازحضرت علی علیه السلام:

?خدا را سپاس ، در حالى كه نه از رحمت او نوميدم ، نه از نعمتش بى بهره ام و نه از آمرزش او مأيوسم و نه از پرستش او سر بر تافته ام .
? خداوندى ، كه رحمت او همواره برجاست و نعمتش را زوال نباشد و دنيا سرايى است ، كه ناپايدارى مقدر اوست . مردمش از آنجا رخت برخواهند بست . هم شيرين و گواراست و هم سبز و خرّم .
? خواستاران خود را زود مى يابد و مى ربايد. هركه در او بنگرد، دلش را مى فريبد. پس هر توشه نيكو، كه ميسّر است ، برگيريد و قدم به راه سفر نهيد. در دنيا بيش از آنچه شما را بسنده است مخواهيد و بيش از آنچه به شما داده است طلب مكنيد.
 ?#نهج_البلاغه،خطبه ۴۵

 نظر دهید »

کوهی که رفیق جهنمیان است!

22 مرداد 1398 توسط فرحناز شهبازي مجردگيلاني

​?کوهی که رفیق جهنمیان است!

-عبدالله بن بکر ارجانى مى‌گوید: با امام صادق(ع) در مسافرت از مدینه به مکه همراه بودم، به توقفگاهى به نام «عسفان» رسیده و آنجا توقف کردیم، آن گاه حرکت کرده و در راه کوه سیاه وحشتناکى دیدیم، عرض کردم: اى پسر رسول خدا! چقدر این کوه وحشتناک است! اولین بار است که در راه به چنین کوهى بر مى‌خوریم.
آن حضرت(ع) فرمودند: مى‌دانى این چه کوهى است؟ این کوه «کمد» نام دارد و بر دره‌اى از دره‌هاى جهنم که خداوند قاتلان امام حسین(ع) را در آن جاى داده است، قرار دارد و زیر آن آب‌هاى جهنم جارى است؛ یعنى چرک و خون جهنمیان و آلودگى‌هاى آنان، آب جوش سوزان، چرک‌هایى که از فرج زناکاران خارج مى‌شود و آبهایى که از جهنم، لظى، حطمه، سقر، جحیم و هاویه و سعیر بیرون مى‌آید.
هرگاه که از اینجا عبور مى‌کنم و این کوه را مى‌بینم، مى‌ایستم و آن دو نفر را مى‌بینم که گریه و کمک مى‌خواهند، به قاتلان پدرم نگریسته و به آن دو مى‌گویم: بدون شک شما این کار آنان را پى‌ریزى کردید، هنگامى که قدرت را به دست گرفتید، به ما رحم نکردید، ما را کشتید، محروم کردید، حق ما را پایمال کرده و بدون در نظر گرفتن ما هر کاریى خواستید انجام دادید، خدا رحم نکند به کسى که به شما رحم کند! مجازات کار خود را بچشید که خدا به بندگان خود هیچ ظلمى نمى‌کند.
?داستانهای عبرت آموز کربلا

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 47
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ثارالله

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • مهدویت
  • ولایت
  • گام دوم انقلاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس